♥ღ♥ویروس عشق♥ღ♥

 

روش زندگی...»
دو قطره آب كه به هم نزديك شوند، تشكيل يك قطره بزرگتر ميدهند...
اما دوتكه سنگ هيچگاه با هم يكی نمی شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشيم،
فهم ديگران برايمان مشكل تر، و در نتيجه
امکان بزرگتر شدنمان نيز كاهش می یابد...

آب در عين نرمی و لطافت در مقايسه با سنگ،
به مراتب سر سخت تر، و در رسيدن به هدف خود
لجوجتر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولين مانع جدی می ايستد.
اما آب... راه خود را به سمت دريا می يابد.

در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را،
در دل نرمی و گذشت بايد جستجو كرد.
گاهی لازم است كوتاه بيايی...
گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...
اما می توان چشمان را بست و عبور کرد
گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری...
گاهی نگاهت را به سمت ديگر بدوز که نبینی....
ولی با آگاهی و شناخت
              وآنگاه بخشیدن را خواهی آموخت...
[ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, ] [ 5:30 ] [ سمانه ] [ ]


 

از من نپرس چقدر دوستت دارم


اينجا در قلب من حد و مرزي براي حضور تو نيست


به من نگو که چگونه بي تو زيستن را تمرين کنم


مگر ماهي بيرون از آب ميتواند نفس بکشد

مگر مي شود هوا را از زندگيم برداري و من زنده بمانم


بگو معني تمرين چيست

بريدن از چه چيز را تمرين کنم

بريدن از خودم را


مگر هميشه نگفتم که تو هم پاره اي از تن مني


از من نپرس که اشکهايم را براي چه به پروانه ها هديه مي دهم


همه مي دانند که دوري تو روحم را مي آزارد


تو خود پروانه ها را به من سپردي که ميهمان لحظه هاي بي کسي ام

باشند


نگاهتت را از چشمم برندار مرا از من نگير


هواي سرد اينجا رو دوست ندارم


مرا عاشقانه در آغوش بگير که سخت تنهام...

 

   

 

[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 5:47 ] [ سمانه ] [ ]


 

 

به نام آنكه دوستي را آفريد، عشق را ، رنگ را ...
به نام آنکه کلمه را آفرید

dividers 
و كلمه چه بزرگ بود در كلام او
و چه كوچك شد آن زمان كه ميخواستم از او بگويم.
سالهاست دچارش هستم و چه سخت بود بيدلي را،
ساختن خانه اي در دل.
و اين دل بينهايت،
چه جاي كوچكي بود براي دل بيتابش ...

dividers


 

[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 5:32 ] [ سمانه ] [ ]