♥ღ♥ویروس عشق♥ღ♥

آخرین حرفت همینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!

باید آدمش پیدا شود!

باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش، پشیمان نخواهی شد!

سنت که بالا رفت کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده، که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…

شروع می‌کنی به خرج کردنشان ...

 توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی،

توی رقص اگر پا‌ به ‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند،

توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد،

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد.

 برای یکی، یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی، یک دلم برایت تنگ می‌شود، خرج می‌کنی. یک چقدر زیبایی، یک با من می‌مانی؟

بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی، به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها، به سوء استفاده کردن،  به پیری و معرکه‌گیری. اما بگذار به سن تو برسند! بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن ‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند.

غریب است دوست داشتن

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

 تقصیر از ما نیست؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند.

 

[ یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, ] [ 18:56 ] [ سمانه ] [ ]


 

همین دلتنگیهای فصلی همین دلشوره های بیخودی همین لبخندهای گاهی به گاهی همین چشمهای خیس یواشکی همین لجبازیهای شبیه بچگی همین بغض های بیقرار ...... ... همین دلهره های مشکوک اصلا همین نوشته های خط خطی ؛ همه‌ی اینها عشق است خود ِ خود ِ عشق است سختش نکن! عشق همین اتفاقات ساده است...

 

[ سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:, ] [ 22:16 ] [ سمانه ] [ ]


 

بهانه گیری های کودکانه ی من

ازدوری توبود...

افســــــــــــــــــوس  که

فریاد بی صدای مرانشنیدی...

عکس های جدید عاشقانه

بعد از گفتن این، نمی دونی چه آتیشی تو دلم شعله ور کردی...!!!

 

چندبار خوندم که یه وقت اشتباهی ندیده باشم...!!!

نمی دونم...

نمی دونستم باید چیکار کنم؟!!!

از من کار بدی سر زده که باعث ناراحتی تو شده؟؟؟؟؟؟؟

بگو...خواهش می کنم...

به دوستیمون قسم که من از تو دلتنگترم...!!!

من فریادتو نشنیدم...ولی تونخواستی بشنوی...!!!

یادته چندبار بهت گفتم؟؟؟!!!

وتوچقدرناراحت شدی؟!

وبعد از اون همه اتفاق روزه ی سکوت گرفتم عــــــــــــــزیزم...

ناراحتی وسکوت رو به ناراحتی تو ترجیح دادم...چون ناراحتی تو منو می کشه...!!!

 

مشاهده کد

 

 

 

 

 

[ یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, ] [ 13:40 ] [ سمانه ] [ ]


مبــــــــــــــــــــــااارک!!!

اینک بهار تادروازه های شهررسیده است

و

رستاخیزی دوباره در گیتی دمیده

در بهاران زندگی جاودان بـــــــــــاد

در سایه ی دوستانی

که

شادی را علتند، نه شریک

و

غم راشریکند ،نه علت

سال1391رو بهت تبریک می گـــــــــــــــم...

[ سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:, ] [ 21:54 ] [ سمانه ] [ ]


ببــــــــــخشید...

ببـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــخشید اگه ناراحتت کردم...

gif_icon080

 

gif_icon080

 

gif_icon080

 

gif_icon080

 

gif_icon080

 

اینم برامعذرت خواهی...

اونیکه گفتی دوست داری...

[ جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, ] [ 14:23 ] [ سمانه ] [ ]


دوســـــــــــــــــــت دارم

 

 
قسم به چشمانی که از دوری تو سرخ است و نمناک
 دوســـتت دارم
قسم به صدايی که درونش لرزش بغض نهفته است
دوســـتت دارم 
قسم به دستانی که تا به صبح تو را به پروردگار خواهش ميکند
دوستــــت دارم
قسم به پا هايی که جز تو در پی هيچ قدم نميگذارند 
دوستــــت دارم 
قسم به دلی که از عشقت همواره در تلاطم است
دوستــــت دارم 
قسم به ذهنی که خاطره ات را به قيمت تمام دنيا نمی فروشد
دوستــــت دارم 
 
و قسم به عشق
083 دوستـــــت دارم083
 
 

 

[ جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, ] [ 13:38 ] [ سمانه ] [ ]


دلتنگی...

 

 می دانستم...می دانستم امروز خیـــــــــــــــــــــــــــــلی سخت به پایان خواهد رسید...

درخلوت تنهاییم ، بوی دلتنگی وجدایی راچه خوب حس می کردم...و حتی فکر نبودنت دنیایم را می سوزاند...ولی با بودن در کنارت احساس آرامش وجودم را می آراستند...

در آن لحظه ... در آن لحظه آخر چه عاشقانه همدیگر را در آغوش گرفتیم... اما چه محزونانه حرف می زدی!

گویی تو هم مانندمن غم جدایی را در پس آنهمه باهم بودن که مرگ بار است را به خوبی حس کردی...

گفتی که بدون من خواهی مرد...!!!!!!!!!!!!!!اما نمی دانستی که با گفتن این کلمات ، چه آتشی به جانم می انداختی که باهر کلمه هزاران بار می سوختم... !!!!!!!

پس از وداع، دستا نم رااز دستانت که تنها منبع آرامش من هستند، به سختی جداکردم؛ حس کردم درآن لحظه تکه ای از وجودم را جاگذاشته ام...وآن لحظه ای که از پس شیشه های غم ،پس از گریه های غریبانه ام ، به من نگریستی...باتو..با نگاه...فریاد   می کردیم...

نمی دانم در این چندروز که مانند هزاران سال خواهد گذشت ، دنیا وروزگار بی تورا که بدون تو مردگانند چگونه زنده نگه دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!

   ولی نه...من می ما نم ،چراکه توخود به من گفتی که مواظب خودت باش... من هیچگاه زیر قول خود نمی زنم... 

 

 

 

 

 

and

 

 

 

[ پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, ] [ 15:43 ] [ سمانه ] [ ]


 

عشق ایستادن زیرباران وخیس شدن باهم نیست...

عشق آن است که یکی چترشود ودیگری هیچ وقت نفهمدکه چراخیس نشد...!!!!!!!!!!!

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

یک لحظه دلم برای بیقراری هایت تنگ شد...چهره ی پاک ومعصومت رادرکوچه باغ ذهنم به تصویرکشیدم........................دوبـــــــــــــــــــاره آرام شدم ودوباره جان گرفتم...

 

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

پرواز هیچ پرنده ای را حسرت نمی برم...وقتی قفسم چشم های تــــــــــــــــــــــــــــــوباشد...

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد...بیدارباش...من باسبدی پرازبوسه می آیم وآن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم...تا بدانی ای خوبم دووووووووووووووووووووووستت دارم....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

تنها برای چشمان تو می نویسم تا بدانی محبت عشق رادر چشمان تو آموختم وباتو آغاز کردم....

بهترین صدای زندگیم شنیدن صدای تو وقشنگ ترین لحظه ی زندگیم لحظه ی دیدن توست...

تنهـــــــــــــــــــــایم مگذار

که

عـــــــــــــــــــــــــــــاشقانه دوستت دارم....

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

[ شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, ] [ 15:19 ] [ سمانه ] [ ]


 

مدت ها بودکه ازمن وروزگارم بی خبر بودی...درکنارم قدم میزدی،اما...نه نگاهت...نه دستانت...نه دلت...ونه حتی صدایت بامن نبود...

روزگاران به سختی می گذشت ووجودم عطش دیدنت را داشت ولی نبودت برام عادی شده بود...هرروز ذره ذره آب می شدم وتیکتاک ساعت رو دیوار مرابه جنون می کشاند...

من به عادت کردن، عادت ندارم!!!ولی سعی می کردم که خودم رابیخیال از تو و روزگارت نشان دهم تاکه نکند مورد سرزنش اطرافیان قرار بگیرم وبا حرف هاشان مراازتو دور سازند...آری...همه می گفتند برووووو...اون وتو؟؟؟ولی...ولی من باتمام قوا می گفتم...نه...

من پاش ایستادم حتی اگراونخواهد...

تااینکه حرف دلم رافهمیدی...ازمن ودنیایم باخبرشدی ومراباورکردی...

نمی دانم...نمی دانم توراچه شد ناگهان که اینطورعزیز دل وآروم جانم شدی...تویی که زمانی نمکی برزخم هایم بودی...

اکنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــون...من چنان دوستت دارم که تا بحال چنین نبوده...چنان قلبم را درمیان قلب خودت قفل کرده ای که یک لحظه بدون توزندگیم برایم امکان پذیرنیست...

2روزی میشود که نگاهمان در هم گره نخورده...خیــــــــــــــــــــــــــــــــلی دلم برات تنگ شده...پس به امیدفردا که دوباره چهره ی مهربانت راببینم...

[ شنبه 13 اسفند 1390برچسب:, ] [ 14:53 ] [ سمانه ] [ ]


هدیه ولنتاین...........

153این هم هدیه روز ولنتاین تو به من...083gif_icon027gif_icon080

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ 14:45 ] [ سمانه ] [ ]


...

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای این خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی دردناکه...مثه کاریه که یه نامردبادل یکی دیگه می کنه...

[ سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, ] [ 15:11 ] [ سمانه ] [ ]


 

 

gif_icon063همیشه من و تو بودیم...من وتو...

 

حتی وقتی بارا ن می بارید...

چتر را روی سرت میگرفتم تا نکند باران میان من و تو قرار بگیردمیترسیدم

حتی از قطرات باران!

اما این بار چتر نخواهم آورد...

تا باران بشوید همه چیز را...

حتی قلب تو را که مدتهاست

در آن خاک میخورد

خاطرات کهنه ی من...      188    به امید اینکه مرا به یاد بیاوری..........

                                                               

[ دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:, ] [ 5:53 ] [ سمانه ] [ ]


دهه ی عشق!!!

از14 فوریه تا 29 بهمن،ازولنتاین تا سپندارمذگان ؛دهه ی عشـــــــــــــــــــــــــــــق رو بهت تبریک می گم

 

این روزا فقط برای اینکه بهت بگم...

            بی بهانه دوووووووووووووووووووست دارم

 

[ دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:, ] [ 5:22 ] [ سمانه ] [ ]


 

روش زندگی...»
دو قطره آب كه به هم نزديك شوند، تشكيل يك قطره بزرگتر ميدهند...
اما دوتكه سنگ هيچگاه با هم يكی نمی شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشيم،
فهم ديگران برايمان مشكل تر، و در نتيجه
امکان بزرگتر شدنمان نيز كاهش می یابد...

آب در عين نرمی و لطافت در مقايسه با سنگ،
به مراتب سر سخت تر، و در رسيدن به هدف خود
لجوجتر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولين مانع جدی می ايستد.
اما آب... راه خود را به سمت دريا می يابد.

در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را،
در دل نرمی و گذشت بايد جستجو كرد.
گاهی لازم است كوتاه بيايی...
گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...
اما می توان چشمان را بست و عبور کرد
گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری...
گاهی نگاهت را به سمت ديگر بدوز که نبینی....
ولی با آگاهی و شناخت
              وآنگاه بخشیدن را خواهی آموخت...
[ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, ] [ 5:30 ] [ سمانه ] [ ]


سرآغازتولداین وبلاگ...

 

اسمش که از یک روز سرد زمستونی شروع شد...دقیقازمانی که خسته از دنیام وداغون بودم...!!یادته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟                                                                     dividers

روزبعدباپیام دادن بهت زیربارون عشق،یادآورشدیم که هموخییییییییییییییلی دوست داریم وبدون هم بودن به معنای کامل تنهــــــــــــــــایی است...

غرق درافکاروخیالاتم بودمکه فکرساختن وبلاگی ذهنمودرگیرخودش کرد...وبلاگی که همه اش برای تو وبه خاطروجودنازنینت درزندگیم باشه وسنـــــــــــــــــــدی برای دوست داشتنت وپایبندبه قولهام...حالایه سوال،چطوری تقدیمت کنم؟؟؟؟؟؟؟!!!!in love heartin love heart

ولنتاین که هفته پیش بود...تاتولدت هم خیــــــلی مونده........آره...عید...عیدنوروز بهترین زمانه...یه بهانه ی خیلی قشنگ برای پرده برداری ازاین وبلاگ...

وبلاگی فقط برای تو...مهدیه دوست دارم..........................   

 

 

[ شنبه 29 بهمن 1398برچسب:, ] [ 21:28 ] [ سمانه ] [ ]


 

از من نپرس چقدر دوستت دارم


اينجا در قلب من حد و مرزي براي حضور تو نيست


به من نگو که چگونه بي تو زيستن را تمرين کنم


مگر ماهي بيرون از آب ميتواند نفس بکشد

مگر مي شود هوا را از زندگيم برداري و من زنده بمانم


بگو معني تمرين چيست

بريدن از چه چيز را تمرين کنم

بريدن از خودم را


مگر هميشه نگفتم که تو هم پاره اي از تن مني


از من نپرس که اشکهايم را براي چه به پروانه ها هديه مي دهم


همه مي دانند که دوري تو روحم را مي آزارد


تو خود پروانه ها را به من سپردي که ميهمان لحظه هاي بي کسي ام

باشند


نگاهتت را از چشمم برندار مرا از من نگير


هواي سرد اينجا رو دوست ندارم


مرا عاشقانه در آغوش بگير که سخت تنهام...

 

   

 

[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 5:47 ] [ سمانه ] [ ]


 

 

به نام آنكه دوستي را آفريد، عشق را ، رنگ را ...
به نام آنکه کلمه را آفرید

dividers 
و كلمه چه بزرگ بود در كلام او
و چه كوچك شد آن زمان كه ميخواستم از او بگويم.
سالهاست دچارش هستم و چه سخت بود بيدلي را،
ساختن خانه اي در دل.
و اين دل بينهايت،
چه جاي كوچكي بود براي دل بيتابش ...

dividers


 

[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 5:32 ] [ سمانه ] [ ]